دلایل مختلفی برای کم کردن یا قطع رفت و آمد با خانواده شوهر در بین نظرات کاربران دیده میشود. برخی از این دلایل عبارتند از:
دخالتهای بیجای خانواده شوهر در زندگی شخصی و تصمیمگیریها
انتقادهای مداوم و قضاوتهای ناروا نسبت به رفتار و سبک زندگی عروس
تبعیض و ترجیح دادن فرزندان خود نسبت به عروس
ایجاد تنش و درگیری بین زوجین به دلیل رفتار نامناسب خانواده شوهر
عدم احترام به حریم خصوصی و انتظارات غیرمنطقی
بسیاری از کاربران تاکید داشتند که کم کردن رفت و آمد، باعث کاهش استرس و تنش در زندگی مشترکشان شده است. آنها احساس میکنند که با این کار، حریم خصوصی خود را حفظ کرده و از دخالتهای بیجا جلوگیری میکنند.
برخی دیگر از کاربران به این نکته اشاره کردند که اگرچه رفت و آمد نکردن، ممکن است باعث ناراحتی خانواده شوهر شود، اما حفظ آرامش و سلامت روان خود و همسرشان در اولویت قرار دارد.
در نتیجه، اکثر کاربران معتقد بودند که تصمیمگیری در مورد میزان رفت و آمد با خانواده شوهر، باید با توافق و تفاهم بین زوجین صورت گیرد و بر اساس نیازها و شرایط زندگی مشترک تعیین شود.
وقتی آرامش، مهمتر از دید و بازدید است
رفت و آمد با خانواده شوهر، یکی از موضوعات پربحث و چالشبرانگیز در زندگی مشترک است. در سایت نی نی سایت، بسیاری از کاربران تجربیات خود را در این زمینه به اشتراک گذاشتهاند. در این پست، خلاصهای از 23 تجربه مختلف را با هم مرور میکنیم:
1. “بعد از چند سال رفت و آمد زیاد، متوجه شدم فقط دارم خودم رو اذیت میکنم. احترام رو حفظ میکنم، ولی دیگه رفت و آمد زیاد رو تعطیل کردم. ” 2. “اوایل ازدواج خیلی سعی میکردم خوب باشم، ولی هر چی بیشتر محبت میکردم، بیشتر سوء استفاده میشد. الان فقط در حد مناسبتها میبینمشون. ”
3. “خانواده شوهرم خیلی دخالت میکردن. تصمیم گرفتم رفت و آمدم رو کم کنم تا زندگیمون رو خودمون مدیریت کنیم. ”
4. “شوهرم خیلی خانوادهدوسته، ولی من دیگه نمیتونستم رفتارهای مادرش رو تحمل کنم. با شوهرم صحبت کردم و به یک تعادل رسیدیم. ” 5. “مشکل من با خانواده شوهر این بود که خیلی توقع داشتن. دیگه انرژی نداشتم. الان فقط سالی چند بار میریم دیدنشون. ”
6. “خانواده شوهرم پشت سرم حرف میزدن. تصمیم گرفتم دیگه باهاشون رفت و آمد نکنم. آرامش روحی خودم مهمتره. ” 7. “من و شوهرم تو یه شهر دیگه زندگی میکنیم. این دوری باعث شده رابطهمون با خانوادهها خیلی بهتر بشه. ”
فاصله، گاهی بهترین راه حل است
8. “اوایل ازدواج هر هفته خونه مادرشوهرم بودیم. الان ماهی یک بار میریم و خیلی راضیتریم. ”
9. “خانواده شوهرم خیلی سنتی هستن و من خیلی مدرن. این تفاوت باعث میشد همش بحث کنیم. دیگه رفت و آمد نمیکنیم. ”
10. “شوهرم با کم کردن رفت و آمد مشکلی نداره. میگه مهم اینه که من راحت باشم. ”
11. “من شاغلم و وقت آزاد زیادی ندارم. ترجیح میدم وقتم رو با شوهرم و خودم بگذرونم تا اینکه همش خونه مادرشوهرم باشم. ”
12. “خانواده شوهرم خیلی به من حسادت میکردن. دیگه نمیخواستم تو اون فضا باشم. ”
13. “من خیلی خجالتیام و نمیتونم با خانواده شوهرم راحت باشم. کم کردن رفت و آمد به من کمک کرد اعتماد به نفسم رو دوباره به دست بیارم. ”
14. “خانواده شوهرم خیلی خسیس هستن و این موضوع خیلی اذیتم میکرد. دیگه نمیخوام برم خونهشون. ”
مرزها را مشخص کنید
15. “مشکل من با خواهرشوهرام بود. خیلی فضول بودن. الان فقط با شوهرم میریم خونه مادرشوهرم. ”
16. “اوایل ازدواج فکر میکردم باید همه رو راضی نگه دارم. الان فهمیدم مهم اینه که خودم و شوهرم خوشحال باشیم. ”
17. “خانواده شوهرم خیلی انتقاد میکردن. دیگه نمیتونستم تحمل کنم. رفت و آمدم رو خیلی کم کردم. ”
18. “شوهرم اوایل ناراحت بود که رفت و آمدم رو کم کردم، ولی وقتی دید چقدر آرومتر شدم، خودش هم موافقت کرد. ”
19. “من سعی میکنم با احترام با خانواده شوهرم برخورد کنم، ولی دیگه اجازه نمیدم تو زندگیم دخالت کنن. ”
20. “خانواده شوهرم خیلی منفیباف هستن. دیگه نمیخوام انرژی منفی بگیرم. ”
21. “من و شوهرم تصمیم گرفتیم بیشتر وقتمون رو با دوستامون بگذرونیم تا اینکه همش خونه خانوادهها باشیم. ”
22. “خانواده شوهرم خیلی توقع دارن ازشون پول قرض بگیرم. دیگه نمیخوام برم خونهشون. ” 23. “من و شوهرم تصمیم گرفتیم هر کدوم به خانواده خودمون بیشتر سر بزنیم تا اینکه فقط خونه خانواده شوهر باشیم. ”
